اگه بارون بزنه، پیرهن من خیس بشه
تنِ من مثل کسی که غم تنش نیس بشه
اگه بارونی بشه، ناودونِ شب ساز بزنه
شیروونی دبه کنه، هرچی دلش خواس بزنه
زیرِ بارون، توی پاییز؛ من یادم هست، تو یادت نیست
توی قایق، شهرِ ونیز؛ من یادم هست، تو یادت نیست
زیر بارون، میرقصیدیم؛ من یادم هست، تو یادت نیست
اگه پاییز برسه، بارونیمو در میارم
چترمو میشورم و ژاکتمو بر میدارم
بیخبر، تنگِ غروب، هرکی میخواد هر چی بگه
میزنم به کوچهها، بارون برام قصه میگه
تورو یادم میارم، آستین من خیس میشه
دلِ من تنگِ تو و تشنهی پاییز میشه
کفشامون خیس، دستامون خیس؛ من یادم هست، تو یادت نیست
گفتم با تو، چیزی کم نیس؛ من یادم هست، تو یادت نیست
من سردم بود، میلرزیدیم؛ من یادم هست، تو یادت نیست
29-04-1390
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: ترانه ، ،
تاريخ : پنج شنبه 14 مهر 1390نظر بدهید
| 10:45 | نویسنده : محمد رمضانی پور |